گروه هیوده دوره هفت

فقط خدا میدونه اون روز چهل وسه غروبه چقد دلت گرفته بود....

گروه هیوده دوره هفت

فقط خدا میدونه اون روز چهل وسه غروبه چقد دلت گرفته بود....

طبقه بندی موضوعی

دلم قرار نمیگیرد، قرارِ دلم

سه شنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۱۱ ق.ظ

قرارمان این نبود که دل به دریا بزنی و

من خیره به در روزها را سپری کنم


قرارمان این نبود که بوی عطرت دیوانه ام کند


که هزار فرسنگ زیر دریا دنبالت بگردم


قرارمان قرار گرفتن کنار هم بود


قرارمان بی قراری ام نبود


التماس به آسمان و دریا نبود بلکم نشانی از تو به دستم بدهند


این دست خالی و دل پر 


این چشم پر و مغز خالی


این همه خاطره از نبودنت 


هیچ کدام این ها در قرارمان نبود


باشد


اصلا به گم شدنت ادامه بده


فکر کردی من دست از پیدا کردنت برمی دارم؟


فکر کردی قرارهایی را که فراموش کرده ای فراموش میکنم؟


دست هایم حافظه دارند


چشم هایم 


گوش هایم


تمام جانم حافظه دارند و این حافظه به من دروغ نمی گوید


قرارمان ماندن بود


تو بمان 


من هم می مانم


تو زیر دریا


من چشم به راهت

۹۴/۱۱/۲۷
at :)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی