گروه هیوده دوره هفت

فقط خدا میدونه اون روز چهل وسه غروبه چقد دلت گرفته بود....

گروه هیوده دوره هفت

فقط خدا میدونه اون روز چهل وسه غروبه چقد دلت گرفته بود....

طبقه بندی موضوعی

هفتاد

پنجشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۷، ۱۲:۳۱ ق.ظ
جوری شدم که هر ان ممکنه رابطمو با تمام ادم ها قطع کنم 
با تمامشون
از دوست و اشنا بگیر تا خانواده و خودم حتی

توی ذهنم داد میکشیدم که
 تو منو اینجور تربیت کردی
تو گفتی که همیشه یکم بیشتر کوتاه بیا
بخاطر ادم ها و قلبشون که اگه بشکنه خدا نمیبخشه 
تو گفتی تمام کننده چیزی نباش
تو گفتی گوش کن 
تو گفتی 
و من اون کسی بودم که تمام مدت اینجا ایستاده بودم تا ادم ها _باهر نوع رابطه و هرمقدار صمیمیت_ بیان یه تیکه از روح و قلبمو، یه تیکه از مغزمو بکنن و ببرن 
و ناراحت نباشن از نبودنشون
از تنها بودنم 
از این همه غصه که بخاطر اونها_ بخاطر خاطرات و جای خالیشون_  به دوش میکشم
اگه واقعا داد میزدم 
حتما نفسم بند میومد
گلوم خش میفتاد و صدام میگرفت
اما فقط گفتم "باشه"
مثل همیشه 


۹۷/۰۱/۲۳
at :)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی