گروه هیوده دوره هفت

فقط خدا میدونه اون روز چهل وسه غروبه چقد دلت گرفته بود....

گروه هیوده دوره هفت

فقط خدا میدونه اون روز چهل وسه غروبه چقد دلت گرفته بود....

طبقه بندی موضوعی

صد و بیست و پنج

دوشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۵۳ ب.ظ

دلم تنگ شده است

برای چه یا که نمیدانم

فقط این حس مزمن شاید جایی دیگر، کسی دیگر دارد خفه ام میکند

میگویم و مینویسم

این روزها بیشتر

و کودکانه ارزو میکنم کاش هفته بیشتر از هفت روز داشت

کاش روز بیشتر از 24ساعت داشت

و خودم به خودم _بالغانه_ میگویم خب حالا که نیست، قرار است همینطور دست روی دست بگذاری؟ 

وقتی نمیدانم میخواهم چه کار کنم، حتی مواردی که "میدانم" را هم فدایش میکنم 

و چه فدا کردن بی ثمر و بی اثری

چقدر رقت انگیز 

زندگی دارد از دست میرود

مثل ابی که ریخته میشود

مثل راهی که میروی و برگشت ناممکن است چون مسیرْ، تو را عوض کرده 


۹۷/۰۹/۱۹
at :)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی