گروه هیوده دوره هفت

فقط خدا میدونه اون روز چهل وسه غروبه چقد دلت گرفته بود....

گروه هیوده دوره هفت

فقط خدا میدونه اون روز چهل وسه غروبه چقد دلت گرفته بود....

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

دلم تنگ شده است

برای چه یا که نمیدانم

فقط این حس مزمن شاید جایی دیگر، کسی دیگر دارد خفه ام میکند

میگویم و مینویسم

این روزها بیشتر

و کودکانه ارزو میکنم کاش هفته بیشتر از هفت روز داشت

کاش روز بیشتر از 24ساعت داشت

و خودم به خودم _بالغانه_ میگویم خب حالا که نیست، قرار است همینطور دست روی دست بگذاری؟ 

وقتی نمیدانم میخواهم چه کار کنم، حتی مواردی که "میدانم" را هم فدایش میکنم 

و چه فدا کردن بی ثمر و بی اثری

چقدر رقت انگیز 

زندگی دارد از دست میرود

مثل ابی که ریخته میشود

مثل راهی که میروی و برگشت ناممکن است چون مسیرْ، تو را عوض کرده 


۰ نظر ۱۹ آذر ۹۷ ، ۲۳:۵۳
at :)

حس خوبیه سر کلاس نمیری بهت پیام بدن کجایی

عصر بگن استراحت کن شنبه با حال خوب بیا کلاس گره

۰ نظر ۰۷ آذر ۹۷ ، ۱۹:۲۱
at :)
یهو یه دفعه
گفت دلم برای این روزا تنگ میشه

برگشتم نگاهش کردم تا مطمئن بشم جدیه
و جدی بود 
.
.
.

بارون میاد و من سرما خوردم 
نمیتونم برم صورتمو بگیرم رو به اسمون و به باری تعالی کلی غر بزنم
۰ نظر ۰۳ آذر ۹۷ ، ۲۳:۴۸
at :)