گروه هیوده دوره هفت

فقط خدا میدونه اون روز چهل وسه غروبه چقد دلت گرفته بود....

گروه هیوده دوره هفت

فقط خدا میدونه اون روز چهل وسه غروبه چقد دلت گرفته بود....

طبقه بندی موضوعی

Past time

سه شنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۳۹ ق.ظ

هر چقدر که روز ها خودت را بزنی به نفهمی

و به روی خودت هم نیاوری توی دلت چه خبر است

هرچقدر هم که بخندی و بخندانی و به هیچ چیز جز اینده فکر نکنی

یک گذشته ای هست که اخر شب ها به محض اینکه لامپ را خاموش میکنی تا بخوابی خود را به رخت میکشد

و انقدر خود را به رخت میکشد که پوستت ساب برود و سرخ شود و از چشم هایت اب بیاید 

خودش را همیشه جاهایی پنهان میکند که عمرا دستت بهش برسد که مبادا با اعمال شاقه از مغزت بیرونش کنی

این «گذشته» لعنتی ول کن نمیشود تا جانت را از گوش هایت نکشد بیرون 

۹۴/۱۰/۲۹
at :)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی