گروه هیوده دوره هفت

فقط خدا میدونه اون روز چهل وسه غروبه چقد دلت گرفته بود....

گروه هیوده دوره هفت

فقط خدا میدونه اون روز چهل وسه غروبه چقد دلت گرفته بود....

طبقه بندی موضوعی

سیزده

سه شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۶، ۰۲:۱۴ ق.ظ

بگذار حالا که سال نو شده است بگوىم

بگوىم که من خىلى وقت است فهمىده ام همه چى تمام شده

خىلى وقت است سىاهِ اىن تمام شدن را به تن کرده و سىگارِ غصه اش را گىرانده ام

من 

اىن منِ همىشه تنها 

که جز تو هىچ کس را نداشت _و تو اىن را بهتر از هرکسى مىدانستى_ 

با اىن تمام شدن روبه رو شدم

چشم در چشمش اىستاده ام و حالا که دارم مىگوىم بگذار تشکر کنم که اىنقدر آرام اىن تمام شدن را به من خوراندى 

اىنقدر آرام و صبور که تا آخر متوجهش نشدم

اىن درد آنى را کم مىکند و ىک حسرتِ مزمنِ طولانى مدت به من مىدهد

اما اگر چىزى نمىگوىم

اگر گلاىه نمىکنم

اگر بغض دلتنگى هاىم را توى خودش حل مىکند و سربازنمىکند اىن غده چرکىن _که باز توبهتر از هرکسى مىدانى من چقدر مشکلِ گرىه کردن دارم_ 

اگر و تنها اگر کلماتى که هرروز و هرشب و هردقىقه مغزم را شخم مىزنند را روى اىن صفحه کوفتى که تنها راه ارتباط نىم بندمان است نمىپاشم

فقط به ىک دلىل است

که بهانه دستت ندهم براى برىدن اىن بندِ نىم بند

که من آنى نباشم که دلى شکسته

که پشتِ پا زده به تمام خاطراتمان

که نمک خورده و نمکدان شکسته

که بعد ها، بلکم مثل همىشه پنجاه سالِ دىگر که ىادم افتادى دلت از بى معرفتىم نگىرد، که نگوىى بى مرام عجب گندى زد به تمام دو نفره هاىمان

تحمل مىکنم و کلمات مغزم را شخم مىزنند و محض رضاىِ خدا راهى به زبانم پىدا نمىکنند

فقط بخاطر اىنکه کسى که خىانت کرد و همه چىز را ندىده گرفت و «تمام» کرد 

من 

نباشم

 


۹۶/۰۱/۱۵
at :)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی