گروه هیوده دوره هفت

فقط خدا میدونه اون روز چهل وسه غروبه چقد دلت گرفته بود....

گروه هیوده دوره هفت

فقط خدا میدونه اون روز چهل وسه غروبه چقد دلت گرفته بود....

طبقه بندی موضوعی

صد و هیوده

سه شنبه, ۸ آبان ۱۳۹۷، ۱۲:۳۹ ق.ظ
بی خبر اومد

مامان بغلش کرد سفت و محکم
صداش لرزید وقتی داشت میگفت چقدر دلم برات تنگ شده 
و بعد بهش گفت بسه دیگه کمرت درد میگیره، ولت میکنم
و گفت نه درد نمیگیره 
فکرکنم چند ثانیه بیشتر موند تو بغل مامان 
از این ادم با شناخت بیست و چند ساله ای که دارم این حرفا بعیده
دل تنگی چه میکنه با ادم؟
چقدر یه ادمو عوض میکنه؟

قول دادم _به خودم قول دادم_ که دیگه گریه نکنم

اما اشکم در اومد از اینکه این حس ناب و خفن رو هیچوقت نمیتونم تجربه کنم 
اینکه اینجوری غافل گیر بشی
و اینجوری در اغوش بگیری 

۹۷/۰۸/۰۸
at :)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی