صد و پنجاه و هشت
پنجشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۸، ۰۱:۱۷ ق.ظ
اون نمیتونست گریه کنه و گفت: حس میکنم جای اون ادم توی قلبم خالیه!
گفت: من میگم، میخندم، میرقصم اما انگار اون قسمت از قلبم سوراخ شده
و من فکر کردم با این حساب قلب من سوراخ سوراخ شده
یک ماهیچه از هم پاشیده ی اویزان
اوه... واقعا رقت انگیز است
۹۸/۰۷/۱۱